ارزو

سلام 


بچه که بودم ارزو های زیادی داشتم . ارزو های بزرگ بزرگ . ولی یه اشکال توی کارم بود و همون اشکال نذاشت به هیچ کدوم از ارزو هام برسم  . اشکال بزرگم این بود که برای هر ارزوی که داشتم یه نمونه بود . 

اگر میخواستم  ورزشکار باشم دوست داشتم مثل فلانی باشم 

اگر یک روز ارزوی این داشتم که کارگردان بشم دوست داشتم یا مثل حاتمی باشم یا مخملبا ف 

اگر عشق  این داشتم که خواننده بشم دوست داشتم شجریان بشم 


همی این ارزو ها به خاطر این شخصیت ها بود  نه به خاطر دل خودم 

 شاید محبوبیت اونا رو میدیدم دوست داشتم مثلشون باشم 


اگر از بچگی خودم رو پیدا میکردم الان روزگارم بهتر بود 

کاشکی اونوقتا موسسه ای بود کشف استعداد میکرد منم میتونستم برم اونجا بهم میگفتند توی چه چیزی استعداد داری  خیالم راحت میشم میرفتم دنبالش 


و این ادم ها انقدر بزرگ بودن برای من که رسیدن بهشون برام غییر قابل باور بود و به چیزی که خودم باورد دارم نمیرسم ،نرسیدم 

پس چطور بقیه به ارزو هاشون میرسن  خیلی سادست اونا هم مثل من برای ارزو هاشون یک نماد دارن ولی شاید توی تنهای خودشون با اون شخصیت حرف میزن اون به زیر میکشونن 

اون شخصیت رو به مبارزه  دعوت میکنن و توی خیال خودشون به این باور میرسن که بهتر از اون هستند و میشن 


یادم رسول خادم توی یکی از مسابقاتش قهرامان چندین دوره المپیک رو برد.  یه جا تعریف کرد که وقتی بچه بوده عکس اون  قهرمان تو اتاقش داشته 

حالا همون بچه بزرگ شده و قهرمان دوران کودکی خودش رو جلوی چشمش میبینه اگر اون قهرمان انقدر براش بزرگ بود که بهترش رو نمیدید  نمیتونست ببرتش 

ولی حتما از بچگی باخودش میگفت رسول تو بهتر از این میشی یه روزی کمرشو با خاک اشنا میکنی یه پله بالا ترش قرار میگیری ...


کاش منم شخصیت های که ارزو داشتم بهشون برسم،زیاد بزرگ نبودن که بتونم دعوتشون کنم به مبارزه 



پاپتی



نظرات 4 + ارسال نظر
سوفی چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 10:16

سلام. 1-شاید برای رسیدن به خیلی از ارزوها الان دیر باشه ولی برای خیلیشون هم الان دیر نیست.2-اون بسته پریرو پست شد امروز فردا میرسه به دستتون

سوفی چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 09:38

چرا نمینویسی؟؟؟؟؟؟؟؟

مریم یکشنبه 24 مرداد 1389 ساعت 14:37 http://flower.blogsky.com

بابا اینقدموج منفی نده >یکم امید داشته باش
خوشحال میشم یه سری هم به من بزنی
موفق باشی

راه میانبر چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 21:13 http://shortcut.persianblog.ir

می فهمم این حس رو. خیلی خوب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد