کاش هیچوقت کفش نمیپوشیدم پاپتی میموندم
قشنگ یادم از کی شروع شد . اگر دمپایام درست میپوشیدم برام یه جفت دمپای ابری جایزه میگرفتن
الکی الکی داشتم بزرگ میشدم . چقدر راحت گول خوردم ، چقدر راحت با دنیای بچگی و پرسه زد توی خیابونا اونم پاپتی خدا حافظی کردم بزرگ شدم
به اینجا ختم نمیشد. داشتم به دمپای عادت میکردم که کفش امد باید تحمل میکردم پاهای که ازادانه برای خودشون میگشتن باید زندانی میشدن باید طناب پیچ میشدن انقدر ادامه دادم دادم و پیش رفتم که الان مجبورم برای رفتن تا سر کوچه کفش بپوشم
پاپتی
kafshe paie zehneto baiad dar biari doste man
سلام. مبارک باشهههههه وب لاگ نو! انشالا تولد سی سالگی این وب لاگ:)
سلام وبلاگ قشنگی داری تبریک میگم
خواستی یه سری هم به وبلاگ من بزن
http://kaktoos70.blogsky.com